«ما البته با آقایان عضو صدا و سیما، حرفهای زیادی داریم؛ یعنی حرفهای مبناییتر و اساسیتری هست که مناسب جمع شماست. انشاء اللَّه در آینده نهچندان دوری، اجتماع خوبی با شما و بقیه برادران و خواهرانی که در صدا و سیما فعالند، خواهیم داشت و اگر خدای متعال عمر و توفیق داد، صحبت خواهیم کرد. الان برای آن کار نیست؛ لذا به آن مباحث نمیپردازیم. فقط یک مطلب را – با این که قبلاً هم گفتیم- مجدداً عرض کنیم و صحبتمان را تمام کنیم. آن مطلب این است که در فیلمهای ایرانی و نمایشنامههای فارسی که از رادیو پخش میشود، به یک نکته حتماً توجه کنید؛ ولو برای مدت سه سال طول بکشد و آن را تجربه نمایید. آن نکته که تاکنون هم کسی به آن توجه نداشته این است که فیلم و نمایشنامه ایرانی را از حوادث آشفتهکننده و برانگیزاننده ذهن و حالت سوهان برای روح، خالی کنید.
متأسفانه این کار صورت نمیگیرد و نمیدانم چرا! با این که مکررا، هم به جمع آقایان عضو صدا و سیما گفتهام و هم به برادرانی که به امور فیلمسازی اشتغال دارند، ولی نمیدانم چرا این مسأله مهم رعایت نمیشود. یعنی ممکن است عیب و ایرادی در اینجا وجود داشته باشد که این کار نمیشود؟ فیلم ایرانی را وقتی شما نگاه میکنید، مثل اینکه باید حتماً یک مبالغه در اظهار غصه، اظهار ناراحتی، اظهار گریه، دعوا و تشنّج اعصاب در آن باشد! کأنّه بدون این عناصر، فیلم و نمایشنامه ایرانی چیزی کم دارد! من یک وقت در این جا، در مقابل جمعی مثل شما آقایان، مثالی زدم. گفتم مثلاً فرض بفرمایید در تلویزیون ما برنامهای درست کرده بودند و میخواستند بچهها را به برسزدن تشویق کنند. ما هم طبق معمول، فیلم بچهها را نگاه میکردیم. البته در قالب کارتون، ساختن فیلمهایی اینگونه برای بچهها، تشویق خوبی است و تبلیغ خوبی نیز برای رعایت بهداشت موی سر است. ماجرا این طور بود که یک برس عروسکی، لحظاتی زار میزد و گریه میکرد؛ به گونهای که دل آدم کباب میشد. در این حال، یکی دیگر از برسها به برس گریان میگفت: «چرا گریه میکنی؟» او هم جواب میداد که مثلا «صاحب من، موی سرش را برس نمیزند!» این قضیه که آنقدر گریه نداشت؛ به طوری که دل مستمع را خون کند! لااقل صدای دختربچه یا پسربچهای را که در حال زار زدن روی برس گذاشتهاید، یک لحظهاش بکنید، نه به قدر یک دقیقه و یک دقیقه و نیم! همینطور متّصل گریه، گریه، گریه! خب؛ اعصاب مستمع خرد میشود! متأسفانه چنین حالتهایی در فیلم و کارتون و نمایشنامه ما وجود دارد.
من البته چون به بعضی از جاها و به بعضی از آدمها سوءظنهایی دارم که دیر زایل میشود، میگویم لابد تعمدی در کار است. بعضی تعمد دارند برای اینکه ذهن و اعصاب مردم را خراب کنند. خب؛ شما در خانهتان نشستهاید. اگر بچه همسایه بنای گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت میشود. این، امری طبیعی است. لازم نیست بچه خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه بیخودی خراب میکند. بیایید واقعاً برنامهریزی کنید. هم در کارهای صدا و قصههای شب و بقیه برنامههایش و هم در کارهای سیمایی. این یک کار اساسی است. این حفظ سلامت اعصاب مردم است. اعصاب آشفته، در محیط کار، در محل کسب، در خیابان و پشت ترافیک، همه جا خودش را نشان خواهد داد. مسأله آرامش بخشی به ذهن مردم، یک بخش عمدهاش مربوط به صدا و سیما و فیلمها و نمایشنامههاست که هنوز تأمین نشده است.»
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان صدا و سیما 23/1/1375